سکوت

تو سکوت زرد پاییز که علاج هر چی درده

یه مسافر دنبال دلش می گرده

می نویسه عاشقونه،روی دیوار،شبونه

توی بیداری آهن،هیشکی عاشق نمی مونه

بادلی لبریز حسرت،این مسافر گریه کرده

دلشو داده به کسی که می دونه بر نمی گرده.